English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4797 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
outed U دریافت کننده سرویس
out U دریافت کننده سرویس
out- U دریافت کننده سرویس
hand out U حریف دریافت کننده سرویس
squash tennis U بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
faults U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
fault U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
faulted U خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی
subscribes U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribed U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribe U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
out U نوبت سرویس اسکواش
out- U نوبت سرویس اسکواش
outed U نوبت سرویس اسکواش
hand in U سمت زمین سرویس اسکواش
front court U محوطه جلو خط سرویس اسکواش
hand out U خراب کردن سرویس اسکواش
in side U سمت سرویس زمین اسکواش
service court U محل فرود سرویس اسکواش
service line U حد مرزی سرویس روی دیوار مقابل اسکواش
America Online U بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
recipient U دریافت کننده
getter U دریافت کننده
receiver U دریافت کننده
receivers U دریافت کننده
payee U دریافت کننده
payees U دریافت کننده
recipients U دریافت کننده
payees U دریافت کننده پول
payee U دریافت کننده وجه
payee U دریافت کننده پول
consignee U دریافت کننده محموله
payees U دریافت کننده وجه
pass reciever U دریافت کننده مجاز پاس
hitched U کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitch U کامل کردن پاس به دریافت کننده
hitching U کامل کردن پاس به دریافت کننده
suicide pass U پاس به دریافت کننده از پشت سرش
flat pass U پاس به دریافت کننده درمنطقه بالا
cut block U سدکردن دریافت کننده توپ باپشت پا
hitches U کامل کردن پاس به دریافت کننده
go U نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
broadcasts U شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
goes U نوعی پاس با دویدن دریافت کننده به جلو
broadcast U شبکه ارسال داده به چندین دریافت کننده
primary reciever U دریافت کننده توپ که هدف اصلی پاس است
answering U زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answer U زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answered U زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
answers U زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد
flood U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
flooded U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
floods U بیش از 1 نفر دریافت کننده توپ را بمنطقه دفاع حریف فرستادن
hitches U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
hitching U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
hitch U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
hitched U نوعی پاس که دریافت کننده به جلو می دود و به طرف بیرون بر می گردد
doa U شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
square in U پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
point of presence U شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
broadband ISDN U سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
transponder U تقویت کننده مستمر روی یک ماهواره که سیگنالها را ازیک ایستگاه زمینی دریافت کرده و انها را به ایستگاه گیرنده منعکس میکند
letting U سرویس خطا سرویس بد
lets U سرویس خطا سرویس بد
let U سرویس خطا سرویس بد
lob serve U سرویس قوسدار بلند سرویس هوایی قوسدار
sysgen U فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
DSR U سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
checks U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked U حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
acknowledge U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledges U 1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
cryptoperiod U زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
assistance dog U سگ سرویس
after sales service U سرویس
service U سرویس
medical response dog U سگ سرویس
in- U خط سرویس
in U خط سرویس
service dog U سگ سرویس
centermark U خط سرویس
serviced U سرویس
service line U خط سرویس
service U بنگاه سرویس
information service U سرویس اطلاعاتی
service U سرویس کردن
cooking set سرویس پخت و پز
hand out U خطای سرویس
half court U زمین سرویس
lubritorium U چاله سرویس
serviced U سرویس کردن
serviced U بنگاه سرویس
underhand service U سرویس ساده
kick serve U سرویس پیچشی
windmill service U سرویس چکشی
aces U امتیاز سرویس
truckline U سرویس باربری
after sales service U سرویس خدماتی
telephone service U سرویس تلفن
aditional service U سرویس اضافی
ace U امتیاز سرویس
backcourt U پشت خط سرویس
service echelon U ردههای سرویس
side out U خطای سرویس
lets U سرویس خطا
letting U سرویس خطا
american twist U سرویس چرخشی
service stairs U پلکان سرویس
sevice kick U ضربه سرویس
service area U منطقه سرویس
cannon ball U سرویس چکشی
service over U خطای سرویس
cannon balls U سرویس چکشی
air line U سرویس هوایی
short service line U خط سرویس کوتاه
let U سرویس خطا
tea set U سرویس چای خوری
intelligent building U [ساختمانی با سرویس هوشمند]
dow jones/retrieval service U سرویس خبری دو جونز
odd court U زمین سرویس سمت چپ
service charge U سرویس مهمانخانه وغیره
out of hand serve U سرویس پایین دست
service ace U امتیاز سرویس تنیس
field service U پشتیبانی سرویس رزمی
communications server U سرویس دهنده مخابراتی
service court U محل فرود سرویس
on line information service U سرویس اطلاعاتی مستقیم
change of service U تعویض سرویس والیبال
bibliographic retrieval service U سرویس بازیابی کتابشناسی
duplicate service U سرویس خدماتی دوبله
tea sets U سرویس چای خوری
tea service U سرویس چای خوری
hook service U سرویس برگردان والیبال
wide area telephone service U سرویس تلفنی گسترده
infrastructure U ساختار یا سرویس ابتدایی
left court U زمین سرویس سمت چپ
hand in U سمت زمین سرویس
interrupt serrice routine U روال سرویس وقفه
customer service technician U تکنسین سرویس مشتری
in side U سمت سرویس زمین
cumpuserve U سرویس اطلاعاتی کامپیوتر
railroad service U سرویس راه اهن
back boundary line U محوطه پشت خط سرویس
tea services U سرویس چای خوری
side out U خراب کردن سرویس
servicing U سرویس کردن خودروها
replenished U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
supplied U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplying U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
replenishes U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenish U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
replenishing U سرویس وسوختگیری هواپیماها تجدیدسوخت
army service area U منطقه سرویس نیروی زمینی
no-man's land U منطقه بین خط سرویس و خط پایانی
ad court U زمین سرویس سمت چپ تنیس
half court U قسمت سرویس زمین تنیس
right court U زمین سرویس سمت راست
Service Included U سرویس حساب شده است.
Is service included? U آیا سرویس حساب شده است؟
self service U بدون مسئول توزیع سلف سرویس
self-service U بدون مسئول توزیع سلف سرویس
down U خطای سرویس توپ خارج از بازی
deuce court U زمین سرویس سمت راست تنیس
prestel U سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
travel agents U بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
replacement bus service U سرویس جایگزین رفت و آمد [حمل و نقل]
travel agent U بلیط فروش سرویس مسافری اژانس مسافرتی
ten year device وسیله ای که هر ده سال یک بار احتیاج به سرویس دارد
replacement service U سرویس جایگزین رفت و آمد [حمل و نقل]
third U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
toss a coin for choice of service of cou U شیریاخط اول بازی جهت تعیین سرویس والیبال
principals U قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
principal U قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
thirds U شرکتی که سرویس میدهد به سیستمی فروخته شده از یک شخص
bundles U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundling U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
bundle U دستگاههاجانبی و سرویس ها به عنوان قسمتی از قیمت خریدیک سیستم کامپیوتری
service U توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
serviced U توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
throws U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
bay U یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره]
throw U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
teleinformatic services U هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
telesoftware U نرم افزاری که سرویس را از داده تصویری یا متن راه دور می گیرد
throwing U باخت عمدی پرتاب توپ به بالا در موقع سرویس فنون پرتابی
dialup U سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
dial up service U سرویس اطلاعات onlineکه باشماره گیری کامپیوترمرکزی قابل دستیابی است
name U کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
names U کامپیوتری در اینترنت که حاوی سرویس نام میدان است به سایر کامپیوترها
voice U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voices U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
voicing U سرویس پاسخگوی کامپیوتری با استفاده از صدای سنتز شده برای پاسخ به سوالات
public U سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
floater U هواپیمای بدون موتور سرویس ارام والیبال توپ باحرکت کند در هوا
apperception U دریافت
Recent search history Forum search
2New Format
1دریافت کردم
2Some of my translations are missing !
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1some services are not in full force
1با مدیر مدرسه حرف میزنم
3service times
3service times
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com